عضو شوید



:: فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود



به وبلاگ من خوش آمدید

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان تنهاترین تنهاها و آدرس loverose.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.







نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

آمار مطالب

:: کل مطالب : 1106
:: کل نظرات : 37

آمار کاربران

:: افراد آنلاین : 1
:: تعداد اعضا : 0

کاربران آنلاین


آمار بازدید

:: بازدید امروز : 41
:: باردید دیروز : 89
:: بازدید هفته : 152
:: بازدید ماه : 2025
:: بازدید سال : 70614
:: بازدید کلی : 228835

RSS

Powered By
loxblog.Com

روح . چن . جن . ارواح . شیطان . خدا . ترسناک

سه شنبه 28 ارديبهشت 1390 ساعت 21:44 | بازدید : 417 | نوشته ‌شده به دست دکتر مولایی | ( نظرات )


|
امتیاز مطلب : 10
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
شب بی احساس
جمعه 20 فروردين 1390 ساعت 19:27 | بازدید : 501 | نوشته ‌شده به دست دکتر مولایی | ( نظرات )

شبی دارم امشب بی احساس و پر ز غم 

شبی دارم از دیوار بیرون و نزدیک به هر دوی ما

شبی نگاهت را از باروی دلم می پندارم

شبی پر ز حس بی تو بودن شبی بی احساس

شبی پر زخون و شبی بی ستاره و تاریک

شبی بی زنور و دلتنگ از گفته های گفته شده 

شبی ی احساس و شبی پر ز غم

شبی بی احساس و سرشاز از اشک و ماتم

امشب شبی خواهد بود بی تو و بی من

امشب شبی خواهد بود با من و با رویا

امشب شبی بی تو و شبی بی رمق

امشب شب رفتن و شب بی من شدن

                                                                      کوتاه سروده از س . م 

 


|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
دو شنبه 10 فروردين 1390 ساعت 17:14 | بازدید : 388 | نوشته ‌شده به دست دکتر مولایی | ( نظرات )

عشق رنگین کمان و مروارید

آنجا که درخت بید به آب می‌رسد، یک بچه قورباغه و یک کرم همدیگر را دیدند، آن‌ها توی چشم‌های ریز هم نگاه کردند و عاشق هم شدند؛ کرم، رنگین کمان زیبای بچه قورباغه شد و بچه قورباغه، مروارید سیاه و درخشان کرم.

 بچه قورباغه گفت: من عاشق سرتا پای تو هستم.
کرم گفت: من هم عاشق سرتا پای تو هستم. قول بده که هیچ وقت تغییر نمی‌کنی.
بچه قورباغه گفت: قول می‌دهم.

 

ولی بچه قورباغه نتوانست سر قولش بماند؛ او تغییر کرد، درست مثل هوا که تغییر می‌کند.
دفعه‌ی بعد که آنها همدیگر را دیدند، بچه قورباغه دو تا پا درآورده بود.

کرم گفت: تو زیر قولت زدی!
بچه قورباغه التماس کرد: من را ببخش دست خودم نبود؛ من این پا‌ها را نمی‌خواهم! من فقط رنگین کمان زیبای خودم را می‌خواهم.
کرم گفت: من هم مروارید سیاه و درخشان خودم را می‌خواهم؛ قول بده که دیگر تغییر نمیکنی.
بچه قورباغه گفت: قول می دهم.

ولی مثل عوض شدن فصل‌ها، دفعه‌ی بعد که آن‌ها همدیگر را دیدند، بچه قورباغه هم تغییر کرده بود.. دو تا دست درآورده بود.

کرم گریه کرد: این دفعه‌ی دوم است که زیر قولت زدی.
بچه قورباغه التماس کرد: من را ببخش. دست خودم نبود. من این دست‌ها را نمی‌خواهم.
من فقط رنگین کمان زیبای خودم را می‌خواهم.
کرم گفت: و من هم مروارید سیاه و درخشان خودم را.. این دفعه‌ی آخر است که می‌بخشمت.

ولی بچه قورباغه نتوانست سر قولش بماند. او تغییر کرد، درست مثل دنیا که تغییر می‌کند.
دفعه‌ی بعد که آن ها همدیگر را دیدند، او دم نداشت.

کرم گفت: تو سه بار زیر قولت زدی و حالا هم دیگر دل من را شکستی.
بچه قورباغه گفت: ولی تو رنگین کمان زیبای من هستی.
کرم گفت: آره، ولی تو دیگر مروارید سیاه ودرخشان من نیستی. خداحافظ.

کرم از شاخه ی بید بالا رفت و آنقدر به حال خودش گریه کرد تا خوابش برد. یک شب گرم و مهتابی، کرم از خواب بیدار شد..
آسمان عوض شده بود، درخت ها عوض شده بودند، همه چیز عوض شده بود؛ اما علاقه ی او به بچه قورباغه تغییر نکرده بود.
با این که بچه قورباغه زیر قولش زده بود؛ اما او تصمیم گرفت ببخشدش. بال هایش را خشک کرد.. بال بال زد و پایین رفت تا بچه قورباغه را پیدا کند.
آنجا که درخت بید به آب می رسد، یک قورباغه روی یک برگ گل سوسن نشسته بود.

پروانه گفت: بخشید شما مروارید..
ولی قبل از اینکه بتواند بگوید «سیاه و درخشانم را ندیدید؟» قورباغه بالا جهید و او را بلعید و درسته قورتش داد.

و حالا قورباغه آنجا منتظر است.. با شیفتگی به رنگین کمان زیبایش فکر می‌کند و نمی داند که کجا رفته!


|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
دو شنبه 20 آذر 1389 ساعت 7:1 | بازدید : 1268 | نوشته ‌شده به دست دکتر مولایی | ( نظرات )

باید کسی را پیدا کنم

که دوستم داشته باشد...

انقدر که یکی از این شبهای لعنتی...

اغوشش را برای من و یک دنیا خستگی ام بگشاید...

هیچ نگوید

هیچ نپرسد

فقط مرا در اغوش بگیرد...

بعد همانجا بمیرم...

تا نبینم روزهای اینده را...

روزهایی که دروغ میگوید...

روزهایی که دیگر دوستم ندارد...

روزهایی که دیگر مرا در آغوش نمیگیرد...

 

 

 

 

روزهایی که عاشق دیگری میشود...

 



|
امتیاز مطلب : 40
|
تعداد امتیازدهندگان : 13
|
مجموع امتیاز : 13
پنج شنبه 8 آبان 1389 ساعت 22:37 | بازدید : 542 | نوشته ‌شده به دست دکتر مولایی | ( نظرات )


|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
جواب
یک شنبه 9 فروردين 1389 ساعت 17:15 | بازدید : 607 | نوشته ‌شده به دست دکتر مولایی | ( نظرات )

یادمان باشد بدست آوردن به معنی فراموش کردن نخواهد بود و ما تعهداتی داریم که اگر در این جهان صورت نگرفت پایبند آن باشیم .

در نظر خواهیم داشت روزی که عاشقانه ها یمان را عاشقانه گفتیم و روزی دیگر عهد بستیم بخاطر فرار از عاشقانه ها درد و رنج جدایی را به جان بخریم و همیشه در غم دوری نزدیکی هم باشیم چرا که بسیار دوریم هر چه قدر که نزدیک به هم هستیم .

و به یاد داریم که روزی از روزها خدایی بود و ما و اگر هم حرفی باشد حق الناسی نخواهد بود چرا که بخاطر بی مرامی بعضی ها آبرویی و حرفی مخفی نموند که حال احساس گناهی باشد . حق الله هم با خود اوست و در محضر او اگر گناهی بود پاسخگو و اگر نبود باز پاسخگو از زخم زبان ها  و تحقیرهای عاشقانه 

و عاشقانه ها را راز داری کرد و خواهد کرد حال اینکه هیچکس از رازهای خود او و دیگران خبردار نشد حتی زمانی که عاجزانه تحقیر شد اما دیگری نتنها راز داری نکرد بلکه گناهان و هزاران تهمت را نیز به دروغ چاشنی ساخت و تحویل دیگران داد طوری که از آسمانها اگر هزاران شب باران هم ببارد پاک نخواهد شد ابرویی که ریخته شد.

اما نگاه ما به حال از گذشته فاصله گرفت و این همان تقدیر است که رخ خواهد داد ومتاسفانه تغییر ناپذیر می نماید که فقط یک ضامن خواهد داشت و فقط یک تغییر .

اما اگر احساس حق الناسی باشد مرتبط با احساس خویش خواهد بود چرا که این احساس مقدس است اما بخشش بارها داده شده است و شرط این بخشش همان دوری تا ابد می باشد که پذیرنده غیر از احساس کننده است و رنج تا ابد برای شخص دیگری است که واقعا عاشق بود و هست و خواهد بود تا ایشان حکم به بخشش دادن و حق الناسی هم به سبب آن بر جای نمامد .

اما چند نکته دیگر.

توجه شما را به چند نکته جلب می نمائیم


1-اعتراف درمقابل بنده خداگناه نیست مگر آنکه سبب تحقیر و ذلت فرد گردد، مثلا انسانی مرتکب گناهی شده است به اشتباه خود پی برده است و به این اشتباه خود در نزد دیگران اعتراف می کند.
2-حقوق در منظر تربیت دینی بر دو قسم است 1-یا حق الله است 2-یا حق الناس، این قضایا هم حق الله است در صورتی که حقوق بندگان در آن دخیل نباشد در این صورت رضایت صاحب حق باید در نظر گرفته شود.
3-اینکه خداوند سبحان به یک طریقی می خواهد انسان را رها نکند و با او در ارتباط باشد و بنده اش به این نتیجه برسد که همه چیزش خداست.
4-اینکه این کار یک سری آثار پسندیده دارد ویک سری آثار غیر پسندیده
1-4آثار پسندیده آن این است که انسان به خطای خودش اعتراف می کند و از دیگران کمک میگیرد ودر صد جبران و رضایت بر می آید البته به شرط آنکه آن بنده که در نزد او اعتراف به خطا می کنیم راز دار باشد و راهنمائی خوب،
2-4آثار غیر پسندیده آن این است که در آینده ممکن است برای معترف در دسر ساز باشد واینکه بهترین راز دار خدا است و فقط حرف دلت را با او مطرح نما که ستار العیوب و بینا به حال بندگانش است.
البته اعتراف به گناه در واقع نوعی پشیمانی است و پشیمانی از گناه توبه است وبه فرمو ده امام باقر (ع) پشیمانی خود توبه است[1] وشخص ممکن است با اقرار به کار خود ندامت خود رانشان بدهد.و حرفش را میخواهد برای کسی بگوید که او را سرزنش نکند ودر واقع او را در راه رسیدن به هدفش یاری نماید.
اینها همه در مورد گناهی است که انسان پذیرفته باشد در مورد ازدواج گذشته و اینکه شخص مورد نظر احساس گناه می نماید به فرد خاصی می بایست خود را راضی کند که بطن کار انجام شده گناه بوده است یا نه اگر نه که ایراد گناه کار بودن منتفی ایست اما اگر بخاطر شرایط پیش آمده احساس گناه می نماید گرفتن حلالیت از شخص مورد نظر مورد ادعاست و رضایت او شرط است حال اینکه بواسطه این عمل انسان ایراداتی نماید از کاری که صورت گرفته و پنهان بوده و آشکار سازد وعیان به واقعیت نماید این خود یکی از بدترین گناهان می باشد
امام رضا (ع) : پنهان کننده کار خوب و نیک ( کردارش ) برابر هفتاد حسنه است ( هرچه کار نیک مخفیانه تر انجام شود حسنات و ثوابش بیشتر است ) ، و آشکار کننده کار بد مخذول است ( زیرا بر گناهی که می کند پافشاری و بی باکی می کند و در مقابل خدا غیوری می کند و برای دیگران تعریف می کند )، و پنهان کننده کار بد آمرزیده است ( این سخن دلالت بر این دارد که اگر کسی هم گناهی انجام داد برای کسی تعریف نکند و توبه واقعی کند ). اصول کافی جلد ۴ صفحه
شرح :مجلسى (ره ) گوید: فاش کننده گناه از نظر بى باکى نسبت بشرع مقدس و بى شرمى مخذول است و توفیق از او گرفته شود، و پنهان کننده آن از نظر شرمى که دارد آمرزیده شود نه از جهت نفاق و دو روئى ، و این خبر دلالت دارد که پنهان داشتن طاعات بهتر از آشکار نمودن آن است چون از ریاء و سمعه دور است.


|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
یک شنبه 9 فروردين 1389 ساعت 12:33 | بازدید : 329 | نوشته ‌شده به دست دکتر مولایی | ( نظرات )

هرگز مانند عقاب، به شکار حشره نرو

مادربزرگ میگفت:قلبت که بی نظم زد از همیشه عاشق تری،اشکت که بی اختیار ریخت از همیشه دلتنگ تری، شبت که با درد گذشت فکرت از همیشه درگیر تر است

دل تکونی از خونه تکونی واجب ترِه

دلتو بتکون
از حرفا
بُغضا
آدما
دلتو بتکون از هرچی که تو این یک سال …
یادش دلتو به درد آورد
از خاطره هایی که گریه هاش بیشتر از خنده هاش بود
از نفهمیدنِ اونایی که همیشه فهمیدیشون
دلتو بتکون از کوتاهی های خودت
اگه با یه
“ببخشید! من هم مقصر بودم” یکی رو آروم می کنی
آرومش کن
دلتو بتکون.. یه نفسِ عمیق بکش
سلام بده به بهار
به اتفاقای خوب…
 

|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
یک شنبه 9 فروردين 1389 ساعت 12:30 | بازدید : 271 | نوشته ‌شده به دست دکتر مولایی | ( نظرات )

به نام او...خدا...! 

ﺁﯾﺎ ﻣﻌﻨﯽ ﮐﻠﻤﻪ ﺳﭙﺎﺱ ﺭﻭ ﻣﯿﺪﻭﻧﯿﺪ؟ 

ﺳﭙﺎﺱ ﮐﻠﻤﻪ ﺍﯼ ﺻﺪ ﺩﺭ ﺻﺪ ﺍﯾﺮﺍﻧﯿﺴﺖ 

ﻭ ﯾﺎﺩﮔﺎﺭ ﺯﺭﺗﺸﺖ ﮐﻪ ﻫﻤﻮﺍﺭﻩ ﻣﯿﮕﻔﺖ: 

ﺳﻪ ﭼﯿﺰ ﺭﺍ ﭘﺎﺱ ﺑﺪﺍﺭﯾﺪ 

{سه پاس} ﭘﻨﺪﺍﺭ ﻧﯿﮏ، ﮐﺮﺩﺍﺭ ﻧﯿﮏ، ﮔﻔﺘﺎﺭ ﻧﯿﮏ.. 

ﻭ ﺑﺎ ﮔﻔﺘﻦ ﺳﭙﺎﺱ ﺑﻪ ﻫﻤﺪﯾﮕﺮ ﯾﺎﺩﺁﻭﺭ ﺍﯾﻦ ﺳﻪ ﻣﻮﺭﺩ ﻣﻬﻢ ﻣﯿﺸﺪﻧﺪ… 

با سپاس… 

 

 تصاوير زيباسازی وبلاگ،قالب وبلاگ،خدمات وبلاگ نويسان،آپلودعكس، كد موسيقی، روزگذر دات كام http://roozgozar.com
بچه هاممنونم که به وبلاگم میاین.
..;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;..
موفق باشید توتمام زندگیتون...
 
به نام خدایی که خوبی را افرید
خوش آمدید.

|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
سه شنبه 30 آبان 1386 ساعت 7:50 | بازدید : 569 | نوشته ‌شده به دست دکتر مولایی | ( نظرات )


|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0