وجود جن برای انسانها همواره معمایی حل نشدنی بوده است.آیا جن وجود دارد یا خیر؟
در روایات اسلامی بارها به این موضوع اشاره شده که این موجودات حی و حاضر در کنار ما وجود دارند.در قرآن کریم هم آنها را موجوداتی دارای شعور واراده توصیف نموده است که از دید بشر پنهان است.در گذشته این مسئله برای مردم به یک باور تبدیل شده بود و نمونه بارز آن جریان پری وفایز است اما در دنیای امروزی مبدل به افسانه گردیده است.اما هنوز هم کسانی هستند که مدعی ارتباط با اجنه می باشند.مطالب زیر حاصل گفتگو با شخصی است که ادعای ارتباط جسمی محدود و معنوی بسیار با اجنه دارد. البته بنا به ملاحظات واصرار مصاحبه شونده از ذکر نامش و بخش هایی از این گفتگوی طولانی خودداری می شود .
اولین بار که روح یا جن را مشاهده کردید چه خالی به شما دست داد؟
اول باورم نمی شد.نیمه شب بین خواب وبیداری بود، ناگهان دیدم شخصی پایین پایم نشسته. شکل یک مرد بود.چون شناختی نسبت به جن نداشتم احساس می کردم خیالبافی می کنم.
حادثه در کجا اتفاق افتاد و آیا قابل رویت بود ؟
کاملا واضح بود و گویا با ایک انسان برخورد می کردم . لباس هایش رنگ قرمز بود .شکل لباسهای بسکتبالیستها.حتی شماره هم داشت.صورتش سبزه بود .در منزل خودمان خوابیده بودیم .ابتدا تصور کردم یکی از اعضا خانواده روبرویم نشسته اما وقتی بیشتر دقت کردم دیدم غیر عادی است و داشت به سمتم می آمد . من نیم خیز شدم و او وقتی بسیار به من نزدیک شد محو شد.
نترسیدید ؟
آن لحظه پس از رفتن او چون تجربه یا ذهنیتی قبلی نسبت به این موضوع نداشتم بدون هیچ ترسی خوابیدم.
با کسی هم این موضوع را در میان گذاشتید ؟
بله به خانواده این موضوع را توضیح دادم اما آنها می گفتند خیال بافی کردی.آنها معتقد بودند چون در منزل قرآن ، آهن و نمک و ... وجود دارد اجنه نمی آیند. من هم باورم شد که خیالی بیش نبوده اما تا مدت های مدیدی ذهنم را مشغول می کرد تا این که پس از سه سال در پروژه ای با کسی آشنا شدم که در حال تحقیق از جن و اهل اونا بود . بین کار از ترس و روح و جن سخن به میان آمد و من هم واقعه ای که برایم اتفاق افتاده بود تشریح کردم و او با ادله به من تفهیم کرد که جن دیده ام.
پس از اطمینان از این موضوع چه واکنشی نشان دادید؟
تا مدت ها ترس بر من مستولی می شد تا این که نسبت به این موضوع کنجکاو شدم و شروع به تحقیق کردم اما پاسخ ها قانع کننده نبود . حتی داشتم بی خیال می شدم تا این که کابوس های خواهرم شروع شد . خواهرم مدت ها بود که در خواب آرامش نداشت از سر اتفاق با زن سیده ای آشنا شدم و جریان را برایش مطرح کردیم .بی بی با اهل اونا ارتباط داشت و معتقد بود اجنه خوابش را تسخیر کرده اند.
چه تفاوتی بین اهل اونا ( آنها ) با اجنه هست ؟
تفاوتی وجود ندارد . اما در عوام اهل اونا مصطلح می باشد . قدیمی ترها می گفتند از ما بهتران.
خوابهای آشفته خواهرت تا کی ادامه داشت ؟
بی بی برایش دعا نوشت و مشکلش حل شد.
آیا خواهرت به عینه آنها را می دید؟
خیر. او هم خیلی می ترسید . فقط خوابش را محدود می کردند.
چه عواملی باعث کدورت اجنه می شود ؟
قدیمی ها معتقد بودند باید مغرب صلوات فرستاد و موقع ریختن آب سرد یا گرم یا صلوات فرستاده یا اصلا آب نریخت یا در مکانهای تاریک و خرابه بدون ذکر صلوات عبور نکرد .آنها معمولا غروب حضور فیزیکی دارند اما مردم آنها را نمی بینند.
آیا وجود کتابهای مقدس یا آهن الات و ... در منزل تاثیری بر عدم حضورشان دارد ؟
خیر. این ها تاثیر ناچیزی دارد وبه عقیده من انسان باید دلش با خدا و قرآن باشد.من مواقعی که در شرایط بحرانی بودم صلوات می دادم که خیلی تسکین دهنده بود . چون آنها هم از دو قبیله خوب وبد تشکیل می شوند و مثل انسانها وجدان دارند.
شما چگونه آنها را مشاهده می کنید ؟
یکی بستگی به تمرکز روزانه من دارد و دیگر هم بستگی به خود آنها دارد واین حاصل نیرویی است که در برخی انسانها وجود دارد .معمولا افراد ناچیزی از این نیرو برخوردارند.
آنها را در چه شکل وشمایلی می بینید؟
الان به صورت یک نور سفید می بینم.البته بیش تر در آسمان مدام نور سفید می دیدم و این موضوع را خدمت بی بی رساندم .بی بی گفت این نور سفید همان اهل اونا ست. البته آنها از قدرتی برخوردارند که می توانند به هر صورتی در بیایند. اگر داستان جنی که به شکل انسان بود و در حرم امام رضا دانه برای کبوترها می ریخت و کبوترها آن دانه ها را نمی خوردند شنیده باشید متوجه منظورم می شوید . یا بسیار اتفاق ها که در گذشته برای مردم منطقه روی داده حاکی از قدرت آنها می کند . ولی من به شکل نور سفیدی مثل گذر یک شهاب مشاهده می کنم. معمولا هر کس به اندازه ظرفیتش انها را می بیند .
ارتباط روحی وروانی شما با آنها چگونه است ؟
ابتدا باید خودشان بخواهند. معمولا با خواب آغاز می شود . سپس در مراحل بعدی به به صدا می رسد . کمک آنها به من به نحوی است که مرا در جریانات آینده قرار می دهند.
یعنی صدایشان را هم می شنوید ؟
بعضی مواقع صدایشان را هم می شنوم. گاهی تصور می کنم اهل منزل در حال صحبتند اما دقت که می کنم متوجه می شوم آنها مشغول گفتگو هستند.
چه چیز عجیب وخارق العاده ای از آنها دیده اید ؟
یک بار منزل کسی مهمان بودم. شب مقنعه ام را به چوب لباسی آویخته بودم .صبح که برخواستم اثری از مقنعه نبود و هرچه گشتم نیافتم. در غذا هم شریک می شوند . به نحوی که ممکن است مقداری از غذا را بردارند یا اگر از چیزی خوششان بیاید بردارند . اگر چه هیچ وقت کسی به آنها مظنون نمی شود.
آیا صدمه ای هم به شما وارد کرده اند ؟
خیر. این ها عاملی است برای دریافتن بیشتر خدا واین که قدرت اول و آخر از آن ذات باری تعالی است.
|
امتیاز مطلب : 4
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1