وقتی فرشته انسان می شود!
از حقایق مستفاد از قرآن مجید آن است كه: ملائكه به شكل انسان در مى آیند و مجسم و ممثل مى شوند. و تا خود را نشان نداده اند، حتى انبیا هم نمى دانند كه آنها هستند، ما كیفیت آن را نمى دانیم اما در حقیقت ملائكه مى توانند به شكل انسان درآیند و از آن خارج شده و به خلقت اولى خود برگردند.
مرحوم شهید مطهرى در بیان "ملك "عبارت خوبى دارد؛ او از ملائكه به "نیروهاى با شعور " تعبیر مى كند.
در این صورت مى توان گفت : ملك كه یك "نیروى با شعور "است اگر فشرده شود، شبیه ماده شده و مجسم ، ممثل و مرئى مى شود. و اگر به حال اول برگردد، دیگر قابل رؤ یت نخواهد بود. به نظر من "روح "و "جن "نیز چنین هستند.
در رابطه با ممثل شدن ملك و آمدن آن نزد حضرت مریم ؛ مادر حضرت عیسى - علیه السلام - و نشناختن مریم او را، در قرآن كریم چنین مى خوانیم :
"و اذكر فى الكتاب مریم اذ انتبذت من اهلها مكانا شرقیا فاتخذت من دونهم حجابا فارسلنا الیها روحنا فتمثل لها بشرا سویا، قالت انى اعوذ بالرحمن منك ان كنت حتقیا قال انما انا رسول ربك لاهب لك غلاما زكیا قالت انى یكون لى غلام و لم یمسسنى بشر و لم اك بغیا قال كذلك قال ربك هو على هین و لنجعله آیة للناس و رحمة منا و كان امرا مقضیا " (1)
یعنى : "یاد كن در قرآن ، مریم را كه از خانواده اش به مكان شرق مسجد كنار كشید. و از آنها حایلى براى خود قرار داد. ما روح خود را به طرف او فرستادیم و براى او به صورت بشرى مستوى الخلقه ، ممثل و مجسم شد. مریم گفت : من فرستاده خداى تو هستم ؛ آمده ام تا پسر پاكى به تو بدهم . مریم گفت : از كجا مرا پسرى مى شود با آنكه نه كسى از روى حلال به من دست زده و نه زنا كارم ؟ روح گفت : جرین همان است كه گفتم . خدایت فرموده : این كار براى من آسان است . و مى خواهیم او را معجزه و رحمت و پیامبرى از خود قرار بدهیم . و این كار حتمى است "
آیات شریفه ، صریح مى باشد در اینكه :
1 - ملك به صورت بشر در مى آید و مجسم و ممثل مى شود.
2 - مریم او را انسان دانست و تا خودش نگفته بود، معلوم نبود كه او ملك است .
3 - مریم ملك را با چشم دید و با او گفتگو كرد.
4 - خلقت عیسى - علیه السلام - قدرت نمایى خداوند بود وگرنه انسان از پدر و مادر به وجود مى آید. و خداوند خواسته است تا بفهماند كه او محكوم نظام خلقت نیست بلكه به عكس است .
" و لقد جائت رسلنا ابراهیم بالبشرى قالوا سلاما قال سلام فما لبث ان جاء بعجل حنیذ فملما رءاایدیهم لاتصل الیه نكرهم و اوجس منهم خیفة قالوا لا تخف انا ارسلنا الى قوم لوط و امراته قائمة فضحكت فبشرناها باسحاق و من وراء اسحق یعقوب قالت یا ویلتى ءالد و انا عجوز و هذا بعلى شیخا ان هذا لشى ء عجیب قالوا اتعجبین من امر الله رحمت الله و بركاته علیكم اهل بیت انه حیمد مجید. " (2)
یعنى : " فرستاده هاى ما به ابراهیم بشارت اسحاق را آوردند. و به او سلام گفتند، او نیز در جواب آنها سلام گفت . و بزودى گوساله بریانى نزد آنها آورد. و چون دید دستشان به طعام برده نمى شود، آنها را نشناخت و احساس ترس كرد (و اگر مى شناخت نمى ترسید) گفتند: نترس ما (ملك هستیم ) و براى قوم لوط فرستاده شده ایم . زن ابراهیم ایستاده بود كه به حال حیض افتاد، به او فرزندش اسحاق را مژده دادیم كه بعد از اسحاق پسرش یعقوب خواهد شد. زن گفت : واى بر من ! آیا فرزند مى زایم با آنكه من پیرزن و شوهرم پیرمرد است ؟! گفتند: آیا از كار خدا تعجب مى كنى ؟! حال آنكه رحمت و بركات او مخصوص شما اهل بیت است . و خدا پسندیدده و با عظمت است "
از حقایق مستفاد از قرآن مجید آن است كه: ملائكه به شكل انسان در مى آیند و مجسم و ممثل مى شوند. و تا خود را نشان نداده اند، حتى انبیا هم نمى دانند كه آنها هستند، ما كیفیت آن را نمى دانیم اما در حقیقت ملائكه مى توانند به شكل انسان درآیند و از آن خارج شده و به خلقت اولى خود برگردند.
از آیات به طور صریح معلوم مى شود كه :
1 - ملائكه مجسم شده و به صورت انسان درمى آیند.
2 - حضرت ابراهیم - علیه السلام - آنها را دید اما نشناخت و فكر كرد بشر هستند و لذا براى آنها غذا آماده كرد.
3 - ملائكه به همسر حضرت ابراهیم - علیه السلام - (سارا) مژده دادند كه از او اسحاق به دنیا خواهد آمد.
4 - به علت نزول ملائكه ، همسر حضرت ابراهیم - علیه السلام - به حالت قاعده درآمد، بنابراینكه : " ضحكت " به معناى حائض شدن باشد.
" و لم جائت رسلنا لوطا سى ءبهم وضاق بهم ذرعا و قال هذا یوم عصیب و جائه قومه یهرعون الیه و من قبل كانو یعلمون السیئات قال یا قوم هؤ لاء اطهر لكم فاتقوا الله و لا تخزون فى ضیفى الیس منكم رجل رشید... قالوا یا لوط انا رسل ربك لن یصلوا الیك فاسر باهلك بقطع من اللیل و لایلتفت منكم احد " (3)
یعنى : " چون فرستاده هاى ما پیش لوط آمدند (حضرت لوط آنها را نشناخت و گمان كرد كه آنها جوانانى هستند كه به عنوان میهمان آمده اند لذا) غمگین شد و در كارشان درماند و گفت : این روز، روز سختى است (نه مى توانم میهانان را از خانه برانم و نه مى توانم در برابر قوم خود از آنها دفاع كنم ) قوم او (وقتى دانستند كه براى حضرت لوط جوانانى به مهمانى آمده اند) به سوى او كشیده مى شدند. (و مى آمدند) و قبل از آن ، اهل گناهان بودند ( عمل لواط انجام مى دادند آن حضرت كه در مقابل هجوم قوم درمانده بود) گفت : اى مردم ! این دختران من هستند كه بعضى از شما مى توانید با آنها ازدواج كنید. از خدا بترسید و مرا درباره میهمانانم خوار نكنید. آیا مرد كاملى در میان شما نیست ؟!... ملائكه گفتند: اى لوط! ما فرستاده خداى تو هستیم ، اینها هرگز به تو نتوانند رسید. با خانواده خود در پاسى از شب از این محل بروید و نباید ملتفت شود از شما احدى "
از آیات شریفه معلوم مى شود كه :
1 - ملائكه در شكل و صورت انسانها بوده اند.
2 - حضرت لوط - علیه السلام - آنها را نشناخت و تصور نمود كه آنها بشر مى باشند.
3 - قوم لوط نیز آنها را به صورت بشر دیده و در آنها طمع كرده اند .
4 - پس از آنكه خود را معرفى كردند، حضرت لوط - علیه السلام - دانست كه آنها فرشته مى باشند. این حكایت در سوره عنكبوت ، آیه 31 - 34 و در سوره حجر، آیه 51 - 72 و در سوره ذاریات ، آیه 24 - 36 نیز آمده است . و مستفاد از همه آنها این حقیقت است كه ملائكه مى توانند در صورت انسان ممثل و مجسم شوند.
یكى از اصحاب مشهور حضرت رسول - صلى الله علیه و آله - " دحیه كلبى " است . و او همان بود كه نامه رسول خدا - صلى الله علیه و آله - را براى هرقل پادشاه روم برد. و او برادر رضاعى حضرت است . و جبرئیل در صورت او به محضر حضرت مى آمد. اصحاب فكر مى كردند كه او " دحیه كلبى " است اما بعدا حضرت مى فرمود كه او جبرئیل بود.
و نیز آن حضرت به اصحاب فرموده بود كه : " اذا راءیتم دحیة الكلبى عندى فلا یدخلن على احد " (4)؛ یعنى : چون دحیه كلبى را نزد من دیدید، كسى نزد من نیاید"
ابن اثیر نقل كرده است كه : " دحیة بن خلیفة صاحب رسول الله صلى الله علیه و آله و سلم ... و كان جبرئیل یاءتى النبى صلى الله علیه و آله و سلم صورته احیانا و بعثه رسول الله صلى الله علیه و آله و سلم الى قیصر رسولا سنة ست " (5)
ناگفته نماند كه : " جن " نیز مانند " ملائكه " مجسم و ممثل مى شود. در این رابطه آیات شریفه را در فصل " جن در قرآن " فصل : " جن مانند انسان كار مى كند" آورده ایم .
پی نوشت ها:
1- سوره مریم ، آیه 16 - 21.
2- سوره هود، آیه 77 - 81.
3- سوره هود، آیه 77 - 81.
4- ر. ك : بحار الانوار، ج 37، ص 326. و ج 59، ص 209.
5- الاصابة ، ماده دحیه .
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0